English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (809 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
addressed U اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
addresses U اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
back-up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
back up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
ready reserve U ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
winterize U اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
on guard U اماده توپگیری اماده برای توگیری
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
gather shot U ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
ground readiness U اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
fit to work U اماده برای کارکردن
to fit with U اماده کردن برای
on offer U اماده برای فروش
prompt to go U اماده برای رفتن
ready to die U اماده برای مرگ
covers U اماده برای برگرداندن توپ
to keep ome's powder dry U برای هر رویدادی اماده بودن
up and running U اماده برای عملیات کامل
bat U گل اماده برای کوزه گری
mission ready U هواپیمای اماده برای پرواز
bats U گل اماده برای کوزه گری
to prepare for war U برای جنگ اماده شدن
to stand in the gap U برای دفاع اماده بودن
forthcomming U اماده برای ارائه کردن
coverings U اماده برای برگرداندن توپ
batted U گل اماده برای کوزه گری
cover U اماده برای برگرداندن توپ
attack on preparation U شمشیرباز اماده برای حمله
attention U شمشیرباز اماده برای مبارزه
on guard U اماده برای دفاع باشید
attentions U شمشیرباز اماده برای مبارزه
he was prone to mischief U برای دو بهمزنی و شیطنت اماده
winterization U اماده کردن برای کار در زمستان
cover U اماده شدن برای دریافت توپ
cram U خودرا برای امتحان اماده کردن
coverings U اماده شدن برای دریافت توپ
finished product U محصولات اماده برای توزیع ومصرف
crams U خودرا برای امتحان اماده کردن
cramming U خودرا برای امتحان اماده کردن
crammed U خودرا برای امتحان اماده کردن
herbescent U اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
covers U اماده شدن برای دریافت توپ
platform load U بار اماده برای بارریزی هوایی
off the shelf U تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
repertoire U فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
hypnotizable U اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
groom U اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
pools U عده کارمند اماده برای انجام امری
grooms U اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
pooled U عده کارمند اماده برای انجام امری
pool U عده کارمند اماده برای انجام امری
clutch start U روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
tropicalization U اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
to the manner born U فطره اماده برای موقعیت واشنا باداب
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
set up U اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
despatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
it is insusceptible of change U اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
despatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
civilian preparedness for war U اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
vitrescent U اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
sawhorse U نیمکت زیر الوار اماده برای اره کشی
lime paste U اهک شکفته شده و اماده برای تهیه بتن
dispatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatching U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
reaction time U زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
hot site U یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
turnkey U سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع
reception station U پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
pilot engine U ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
rig the ship U فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
sedans U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
crammer U کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
sedan U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
predigest U بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
turnkey system U سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
kickable U اسان برای ضربه زدن با پا
putt U ضربه برای انداختن به سوراخ
putts U ضربه برای انداختن به سوراخ
putted U ضربه برای انداختن به سوراخ
rugby point U امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
address آماده شدن برای ضربه یا هدفگیری
supercritical U حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
force U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forcing U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
rugby point U 3 امتیاز برای ضربه ازاد یاضربه پنالتی
in distance U نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
blasts U ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
approach U ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
blast U ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
approaches U ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
approached U ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
forces U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
break shot U نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
webbing U نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
drag bunt U ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
scalper U پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
chopped U ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
chop U ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
master clear U کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
quick kick U کوشش در ضربه زدن با پا درضمن پاس برای کسب موقعیت بهتر
doubled up U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
lay up U ضربه زدن به مسافت کوتاهتر از عادی برای اجتناب از افتادن ان در مانع
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
voyage repairs U تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
Linotype U ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
teed U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tee U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teeing U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tees U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
chop U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chopped U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
statitizing U فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
panel U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panels U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
overstriking U توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
naval landing party U تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
indian check U سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
punts U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response U پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
ramp alert U اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
warning order U دستور اماده باش اعلام اماده باش
crosses U ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest U ضربه هوک پس از ضربه حریف
laager U هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
sclaff U ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
alert force U نیروهای اماده باش نیروهای اماده
shank U ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
eagle flight U نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
placekick U ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
air alert warning U اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
provided U اماده
ready U اماده
supplied U اماده
freshest U اماده
handy U اماده
stocked U اماده
yoi U اماده
lief U اماده
prompts U اماده
yare U اماده
prompt U اماده
stock U اماده
prompted U اماده
readying U اماده
supplying U اماده
readies U اماده
equipped U اماده
set U اماده
in full fig U اماده
sets U اماده
setting up U اماده
susceptible U اماده
in gear U اماده
handier U اماده
in kelter U اماده
handiest U اماده
ready-made U اماده
ready made U اماده
accoutrements U اماده
minded U اماده
in the saddle U اماده
in store U اماده
ablest U اماده
abler U اماده
supply U اماده
accoutred U اماده
readied U اماده
fresh U اماده
fresh- U اماده
in form U اماده
taut U اماده کار
get ready U اماده کردن
giglet U دخترسبک که اماده
ripely U بطور اماده
giglot U دخترسبک که اماده
on tap U اماده کشیدن
primes U اماده کردن
coaching U اماده سازی
preparatory U اماده کننده
beforehand U قبلا اماده
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com